آداب تئاتر رفتن بخش مهمی از بیننده‎ی حرفه‎ای بودن است که متاسفانه کمتر به آن توجه کرده‎ایم. اگر کمی حواسمان به اطرافمان باشد نمایش را زهر مار کسی نمی کنیم.


آداب تئاتر رفتن

این‎که ما اولین چیزی که در هر دعوت از خودمان می‎پرسیم جمله‎ی: حالا چی بپوشم؟» است، دغدغه اصلی آداب تئاتر رفتن نیست؛ آنچه مهم است این‎که خیلی از ما نمی‎دانیم سالن تئاتر و کنسرت تنها یک مکان عمومی مثل اتوبوس نیست که هرکس بنشیند و ایستگاه بعد پیاده شود؛ بلکه هر حرکت ما، حرف ما و به‎طور خاص سروصدای ما روی بغل‎دستیِ‎مان تاثیر می‎گذارد و ممکن است حتی حال این دیوانه‎وار عاشق هنرها” را خراب کند.

پوشش

بگذارید راحت بگویم: ما به کاخ ناپلئون نمی‎رویم و از طرفی هم پیک‎نیک نیامده‎ایم. نباید لباسی فاخر مانند فراگ بپوشیم که ما را با رهبر ارکستر اشتباه بگیرند، از سویی تیشرت باب اسفنجی با یک شلوار جینِ گل‎وگشاد و دمپایی لاانگشتی، بیشتر مخصوص بعداز‎ظهر جمعه‎هااست، آن هم روی پشت بام، تا سالن نمایش. لباسی را انتخاب کنیم که در مراسم رسمی و یا اداره‎ها می‎پوشیم. همین که مرتب باشد و رسمی، کاملاً آداب تئاتر رفتن را رعایت کرده‎ایم.

آداب تئاتر رفتن

نمایش را زهر مار کسی نکنید

حتی اگر ما بیننده‎ای حرفه‎ای نباشیم که لحظه‎لحظه‎ی نمایش -چه کنسرتی کلاسیک باشد و چه تئاتری فاخر- برای‎مان مهم باشد، بهتر است حواس خود را به اطراف جمع کنیم. باید بپذیریم این‎جا سالن نمایش است؛ با سالن سینمایی که سال‎های کودکی با 5 نفر از دوستان‎مان رفته‎ایم، متفاوت است. باید آداب تئاتر رفتن را رعایت کنیم. به خودتان فکر کنید؛ اگر به دقت در حال گوش دادن به دیالوگِ بازیگر نقش اصلی آن‎هم در نقطه اوج نمایش باشید و بغل‎دستی‎تان پاکت چیپسش را باز کند و خِرت‎وخِرت چیپس بخورد، خوب است؟!

آداب تئاتر رفتن


خرّوپف منفورتان می‎کند

مطلب مهمی که برای بینندگان فرهیخته تئاتر مهم است و از شاخص‎ترین آداب تئاتر رفتن، این‎که:  بابا توروخدا نخوابید». این‎که اینجا ایران است و ما به‎عنوان بیننده همه‎ی سروصداها اعم از سرفه، عطسه، فین و انواع صداهای مختلف از موبایل‎ها را پذیرفته‎ایم، دلیل نمی‎شود که صدای خروپف بغل‎دستی‎مان را هم تحمل کنیم! وقتی دیالوگ‎ها جذاب نیست و اول دهن‎دره‎های بلند آغاز شود و سپس خواب، خروپف کردنما را به منفورترین بیننده تبدیل می‎کند.

سرِ ساعت برسید

شکی نیست که هنری‎ها انسان‎هایی بسیار مهربان و لطیف هستند و اگر ما وسط نمایش دیر برسیم و بیست بار هم پای دیگران را له کنیم و ببخشید، ببخشیدگویان رد شویم، صدایشان هم در نمی‎آید. اما در نظر داشته باشیم، آن ببیندگانِ دیوانه‎وار عاشق تئاتر، ممکن است با تمرکز مشغول دیدن صحنه نمایش باشند و وقتی پای‎شان را له می‎کنیم، به‎جای انگشت کوچک‎شان، قلب‎شان به درد می‎آید: بابا زشت است». ما ساکن کلان‎شهر تهرانیم و می‎دانیم که ترافیک است، شلوغ است، پس یکی از اصلی‎ترین آداب تئاتر رفتن، دیر نرسیدن است.

آداب تئاتر رفتن

حرف آخر

حرفی نیست، نگارنده منظور خاصی هم ندارد؛ فقط مانند -حالا اگر نگوییم بیننده حرفه‎ای تئاتر- یک دوست می‎گوید: تروخدا بیاییم آداب تئاتر رفتن را رعایت کنیم، به خدا این بندگان خدا گناه دارند.»


بیشتر بخوانید :

پارک هوایی واشنگتن یک قدم عقب‎تر از پل طبیعت تهران

باغ بهشت و قمصر و بوی گلاب ناب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها